English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3955 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
split jump U پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flip U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips U پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
wingover U مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
toe walley U پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
colledge U پرش از لبه خارجی و جلواسکیت با نیم چرخش وبرگشت
topspinner U توپ پرتاب شده با چرخش
upward rotation U چرخش رو به بالا
to swirl up U بطور چرخش بالا رفتن
to whirl up U بطور چرخش بالا رفتن
euler U پرش از لبه عقبی اسکیت و یک چرخش در هوا و فرود روی لبه داخلی اسکیت دیگر
swings U هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swing U هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
upthrust U بطرف بالا پرتاب کردن
front drop U پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
duster U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
dusters U پرتاب عمدی توپ به بالا وبداخل
brush back U پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
ratchet effect U اثر چرخش دهنده مصرف بالا و استانداردبالای زندگی باسانی عوض نشدن
tap loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
toe loop jump U پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
sweep U رفت وبرگشت
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
The ball hit the wall and bounced back. U توپ خورد به دیوار وبرگشت
shuttle hurdles U مسابقه دو امدادی یا رفت وبرگشت با مانع
buttonhook U نوعی پاس با جلو دویدن وبرگشت ناگهانی
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
It take one hour there and back. U رفتن وبر گشتن ( رفت وبرگشت ) یکساعت طول می کشد
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
walley U پرش ازلبه داخلی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی لبه خارجی همان پا
salchow U پرش از لبه داخلی یک پا باچرخش کامل درهوا وبرگشت روی لبه خارجی پای دیگر
the next world U عقبی
backpart U عقبی
f. like U عقبی
the hereafter U عقبی
posticous U عقبی
trailng U عقبی
the postern door U در عقبی
rearward U عقبی
retral U عقبی
hilted U عقبی
posterior U عقبی
hinders U عقبی
hinder U عقبی
hindering U عقبی
hindered U عقبی
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
roundhouse U اطاق عقبی
back U عقبی گذشته
backs U عقبی گذشته
hilted U قسمت عقبی
postern U درب عقبی
back panel U صفحه عقبی
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
the future U دنیای دیگر عقبی
hind U عقبی پشت پای گاو
heels U قسمت عقبی سر چوب گلف
heels U قسمت عقبی بدنه قایق
fireback U دیواره عقبی کوره یابخاری
bird's nest U قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
tailblock U قسمت عقبی تخته موج
mizzenmast U دگل عقبی کشتی دو دگله
beam ends U انتهای قسمت عقبی کشتی
beam-ends U انتهای قسمت عقبی کشتی
tails U قسمت عقبی تخته موج
tailed U قسمت عقبی تخته موج
tail U قسمت عقبی تخته موج
heel U قسمت عقبی بدنه قایق
heel U قسمت عقبی سر چوب گلف
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
false edge U قسمت سوم عقبی تیغه سابر
fore and aft U واقع درطول کشتی جلوی و عقبی
leach U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leech U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
leeches U لبه عقبی بادبان جلو و عقب قایق
quarter U یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
round house U بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
scalper U پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
covers U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
coverings U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
tucks U پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
tucking U پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
tuck U پای عقبی را پشت پای جلویی بردن پیش از فشار با هر دوپا
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery U پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
head rolling U سر چرخش
rotation U چرخش
whirlpools U چرخش اب
swirl U چرخش
turns U چرخش
twirled U چرخش
whirling U چرخش
twirling U چرخش
twirls U چرخش
trolls U چرخش
turn U چرخش
revolutions U چرخش
swirled U چرخش
swirling U چرخش
swirls U چرخش
troll U چرخش
whirls U چرخش
revolution U چرخش
twirl U چرخش
whirl U چرخش
gyration U چرخش
volte-face U چرخش
volte face U چرخش
levorotation U چرخش به چپ
spins U چرخش
spin U چرخش
gyrations U چرخش
whirled U چرخش
rotational U چرخش
circulation U چرخش
wrenches U چرخش
whirlpool U چرخش اب
wrenched U چرخش
wrench U چرخش
circulations U چرخش
wheeling U چرخش
wheels U چرخش
wheel U چرخش
turn table U میز چرخش
radius of giration U شعاع چرخش
improper rotation U چرخش نامتعارف
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
body english U چرخش بی اختیار
tumbled U چرخش اشفتگی
high spin U چرخش زیاد
rev U چرخش بر دقیقه
rpm U چرخش بر دقیقه
rotational speed U چرخش بر دقیقه
tumbles U چرخش اشفتگی
upright spin U چرخش ایستاده
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
revs per minute U چرخش بر دقیقه
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
turn-offs U محل چرخش
conrotatory motion U چرخش همسو
turnabouts U چرخش به یک طرف
concentricity U دقت چرخش
quartimax rotation U چرخش کوارتیماکس
rotational post U شغل در چرخش
rotational speed U سرعت چرخش
tumble U چرخش اشفتگی
oblique rotation U چرخش مایل
turnabout U چرخش به یک طرف
axis of rotation U محور چرخش
turn off U محل چرخش
rotatable U چرخش پذیر
turn-off U محل چرخش
wrests U چرخش پیچش
wresting U چرخش پیچش
wrest U چرخش پیچش
proper rotation U چرخش متعارف
orthogonal rotation U چرخش عمودی
spins U چرخش توپ
upturn U چرخش ببالا
disrotatory motion U چرخش ناهمسو
optical rotation U چرخش نوری
compass swing U چرخش خط محوری
revolutions U چرخش دوران
chasing U پایه چرخش
wrested U چرخش پیچش
kick turn U نیم چرخش
radius of gyration U شعاع چرخش
helicopter U چرخش در هوا
gyoradius U شعاع چرخش
stuff U چرخش توپ
vertical scrolling U چرخش عمودی
turning point U نقطه چرخش
sidespin U چرخش بیک سو
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
turning points U نقطه چرخش
stuffs U چرخش توپ
specific rotation U چرخش ویژه
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
Recent search history Forum search
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
1Soar
1preppy
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com